شایانشایان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

بابا و مامان و تو

چي دوست داري برات بخرم

سلام عزيزم. امروز کلي اينور و اونور تو اين اينترنت که جاي تلويزيون و مجله و کتاب و هر تفريحي که فکرش بکني برام گرفته، پرسه زدم و دنبال يک ليست کامل از چيزهايي که لازم داري و دوست داري برات بخرم. عزيزم، دلم ميخواد برات همه چيزهاي خوشگلو بخرم. فقط موندم چه رنگي بخرم. پسرونه يا دخترونه. تو فقط بيا مامان مي فهمه چه رنگي برات خريد کنه. شايد برات ليمويي خريد کنم. شايد سبز . راستي يک متر قدي ديدم دلم مي خواد بيايي و من هر ماه قدت رو اندازه بزنم. بزرگ شدنت رو ببينم. و وقتي هفت سالت شد اونموقع که مثل خيلي بچه هاي ديگه مي خواي بهونه کني و همش بگي چرا منو عروسيتون نبردين چرا من تو عکسهاي عروسي نيستم همرو نشونت بدم. راستي تو خيلي خوشبختي عزيزم....
24 تير 1391

در انتظار تو

سلام عزيزم امروز که دارم اين مطلب رو مي نويسم چند روزي مي گذره از زماني که رفتم پيش دکتر و بهم گفت احتمال داره شما باردار نشي. رفتم پيش يک دکتر ديگه بهم گفت در حال حاضر نازايي و ناباروري در ايران وجود نداره و به من اميد داد که يک روز مي تونم مامان بشم. راستش يک زماني بود که خيال مامان شدن نداشتم اما ديدم جات خيلي تو دلم تو بغلم خاليه. اميدوارم زودتر بيايي و مامان رو بالبخند قشنگ و معصوم خودت به زندگي اميدوارتر کني. عزيزم تو فکر چيدن يک اتاق خوشگلم برات اتاقي که ديوارهاش منتظر صداي خنده هاته. با تمام وجودم منتظرت هستم .   تاریخ ارسال 21 / 3 / 1390 در ساعت 12:36 ...
24 تير 1391