مسافرت به کرمانشاه و همدان در پنج ماهگی پسرم
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
هفته پیش شایانم رو بردیم کرمانشاه و همدان دو روزه رفتیم که خیلی بهم سخت گذشت . عزیزم تو هم کمی بهونه می کردی. درست وقتی که من می خواستم غذا بخورم شما شروع می کردی به گله گذاری.
حالا مگه دلت خالی می شد هی درد و دل می کردی که من می خوام برم خونه
خلاصه انگار دلت برای آرامش خانه تنگ شده بود. ولی خوب فکر می کنم بیش از شما من خسته شدم. جز مسافرت هایی بود که کلا فقط خستم کرد. مدتش هم خیلی کوتاه بود می شه گفت بیشتر تو ماشین بودیم. البته شما تو ماشین می خوابیدی ولی خوب بعضی وقتها هم می گذاشتی به دنده گریه. آب هم اعتبار نمی کردم بهت بدم. عزیزم شما تو این پنج ماه سه چهار بار شمال رفتی یکبار کیش و یکبار هم همدان و کرمانشاه. فکر کنم اخرش جهانگرد بشی.
هر شغلی که داشته باشی امیداورم در کنار خانوادت باشی . وای منو باش تا کجاها پیش رفتم . پسرم رو هم تو خیالهای قشنگم داماد کردم.
عزیز دلم خیلی خیلی دوستت دارم جهانگرد مامانی. خوش سفر باشی الهی.